سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/3/30
12:21 عصر

واژه نامه ی اصفهانی - انگلیسی

بدست دو سوسول در دسته فارسی اصفهانی

بسمه تعالی

Bessoon: take

Vakhiz: stand up

Chaghaze: How much?

Essedi? Did you take?

Jakh taze: Just now

Chedes? What is wrong with you?

Ghelagh: Crow

Maa"y: Fish

Zaft: Collect

Gombeli: Round

Akeley: Ugly

Malmali : Lizard

Hanchini: Like this

Nekbeti: Unacceptable

Choogh: wood

Choori: Chichen

Kharand: yard

Sibe: Alley

(Toop) darshod: (The ball) went out


89/1/29
5:37 عصر

کاسپین یا خزر؟! این هم مساله است ...

بدست دو سوسول در دسته ریشه شناسی واژه ها

بسمه تعالی

 

وقتی مقاله ی « کشمکش بر سر نام دریای شمال؛ کاسپین یا خزر؟ مساله این است!» را مطالعه کردم، پیش از هرچیز این نکته ذهن مرا به خود مشغول داشت که در این زمان که ملت ما از تجربه ی تحریف نام خلیج فارس زخم خورده است و علی رغم ارائه ی مدارک مستند و تاریخی هنوز که هنوز است این مسئله آزارمان می دهد، لازم است در مورد نام دریای شمال با تامل و طمانینه ی بیشتری به بحث و تصمیم گیری بپردازیم. خصوصا در این زمان که به همت تاریخ پژوهان کشورمان واژه ی خزر و دیگر نام های اطلاق شده در طول تاریخ به دریای شمال ریشه شناسی و افکارعمومی در این زمینه کنجکاو شده است.

این حقیقتی است که هیچ کس حتی زبان شناسان نمی توانند برای واژه هایی که در زبان و ذهن ملت ها جاافتاده اند تعیین تکلیف کنند و مسلما هر واژه به شرط رغبت افکارعمومی برای بقا و ادامه ی حیات در هر زبانی اقبال خواهد یافت. اما آیا این موضوع دلیل لازم و کافی را برای چشم پوشی از تحریفات صورت گرفته در واژه هایی که ارزش استراتژیک دارند، به دست می دهد؟

نگاهی به نظریه های زبان شناسی نشان می دهد که برخی از فلاسفه از جمله لایبنیز فیلسوف آلمانی قرن 17 معتقد است مطالعه ی تاریخی و تطبیقی زبان ها و بخصوص ریشه شناسی نقشی بنیادین در معرفی گذشته ی بشریت و مشخصه های ثابت آن دارد. لایبنیز تاکید می کند: « به طور کلی زبان ها قدیمی ترین یادمان ملت ها هستند، حتی قدیمی تر از نوشته ها و هنرها، و لذا منشا خویشاوندی ها و مهاجرت ها را بهتر از هرچیز نشان می دهند.»

اهمیت این گفته ی لایبنیز درعصر حاضر که بازی های زبانی به عنوان ابزاری برجسته در خدمت مانورهای سیاسی و رسانه ای قرار گرفته اند، بیش از پیش خودنمائی می کند به طوریکه حتی قدرت واژه ها در عرصه ی سیاسی تعیین کننده شده است. در روزگاری که برنامه ریزی های زبانی و پژوهش های ریشه شناسی به عنوان ابزاری برای تمدن سازی و تاریخ سازی در خدمت برتری طلبان درآمده است به نظر می رسد حساسیت افکارعمومی و خردجمعی ملت ها در خصوص تحریفاتی که در حیطه ی زبانی و تاریخی صورت می گیرد بیش از پیش می بایست مورد تاکید و توجه قرار گیرد و لذا اصلاح تحریفاتی که غرض ورزی سیاسی در آن برای پژوهشگران مسجل گردیده است، در هرزمان که صورت پذیرد، منفعتی است که از پیامدهای دردساز احتمالی در آینده جلوگیری می کند.

آنچه مسلم است، نمی توان نام «خزر» را یک شبه از ذهن مردم ایران و فارسی زبانان پاک نمود، لیکن با اصلاح آن در نقشه ها و کتب درسی، نسل آینده ی فارسی زبان نیز دریای شمال را با نام « دریای کاسپی » - و یا هر نامی که پژوهشگران مناسبتر بدانند- خواهد شناخت. و از این شانس برخوردار خواهد بود که در پاسخ به کنجکاوی های خود برای یافتن معنای نام دریای شمال، پاسخی قانع کننده و ایرانی بیابد.

 

مطلب مرتبط:

« کشمکش بر سر نام دریای شمال؛ کاسپین یا خزر؟ مساله این است!»

 

 

و اما نظر استاد در خصوص نوشته ی من:

« تا آنجا که به زبان شناسی برمی گردد، اصولا هیچ توصیه ای به عنوان زبان شناس نمی توان مبنی بر زدودن نامی (چه یک شبه چه در طول زمان) به اهل یک زبان کرد. در مورد خلیج فارس هم، اتفاقا این سیاستمداران عرب هستند که قصد تحمیل نام جدیدی به ذنیت عرب زبانان و سایرین دارند. به نظر من دو نام « دریای مازندران» و « دریای خزر» هر دو از سوی فارسی زبانان پذیرفته شده و تغییر نام آن به « دریای کاسپی » هیچ توجیه علمی و زبانشناختی ندارد. حتی اگر در گذشته های دور نام این دریا « کاسپی » بوده است، احیای آن نام لااقل توجیه علمی ندارد و از نظر سیاسی نیز احتمالا ناشی از روحیه ی ناسیونالیستی ایرانی و تلاش در « غیرایرانی زدایی» از زبان و فرهنگ فارسی است که ما را به یاد گرایش موجود در فرهنگستان اول زبان فارسی می اندازد. اصولا سره گرایی در زبان فارسی گامی در تکامل زبان فارسی نخواهد بود. » 


88/12/6
12:18 صبح

قصه ی برج بابل

بدست دو سوسول در دسته منشا زبان

بسمه تعالی

 

 Now the whole earth had one language and few words. And as men migrated from the east, they found a plain in the land of Shinar and settled there. And they said to one another, "Come, let us make bricks, and burn them thoroughly."
And they had brick for stone, and bitumen for mortar. Then they said, "Come, let us build ourselves a city, and a tower with its top in the heavens, and let us make a name for ourselves, lest we be scattered abroad upon the face of the whole earth". And the Lord came down to see the city and the tower, which the sons of men had built. And the Lord said, "Behold, they are one people, and they have all one language; and this is only the beginning of what they will do; and nothing that they propose to do will now be impossible for them. Come, let us go down, and there confuse their language, that they may not understand one nother"s speech". So the  Lord scattered them abroad from there over the face of all the earth, and they left off building the city. Therefore its name was called Babel, because there the Lord confused the language of all the earth; and from there the Lord scattered them abroad over the face of all the earth.

حالا، تمام زمین یک زبان و تعدادی کلمه داشت. و همینکه انسان ها از مشرق زمین مهاجرت کردند، دشتی در زمین های شینار (Shinar) یافتند و در آنجا ساکن شدند. و به همدیگر گفتند، بیایید خشت هایی درست کنیم و آنها را به طور کامل بسوزانیم.

و آنها خشت را به عنوان سنگ و قیر را به عنوان ملات داشتند. سپس گفتند: "بیایید برای خودمان یک شهر بسازیم، و یک برج که نوکش در آسمان باشد، و بیایید یک نامی برای خودمان برگزینیم، مبادا که سرتاسر هستی پراکنده شویم."

و پرودگار پایین آمد تا آن شهر و برجی را که فرزندان انسان ها ساخته بودند ببیند. و سپس گفت: "و اینک، آنها مردم واحدی هستند، و زبان واحدی دارند؛ و این تنها شروع کاری است که آنها انجام خواهند داد؛ و کمترین چیزی که می خواستند انجام دهند، الان برایشان غیر ممکن نیست. بیایید، بگذارید پایین برویم و زبانشان را مشوش کنیم تا صحبت های یکدیگر را نفهمند".

بنابراین پروردگار آنها را از جایی که بودند در سرتاسر زمین پراکنده کرد و آنها از ساختن شهر دست کشیدند. ازاینرو آن شهر بابل نامیده شد، به خاطر اینکه آنجا، پروردگار زبان همه ی زمین را مشوش کرد؛ و از آنجا، همه آنها در سراسر زمین پراکنده نمود.

منبع: عهد عتیق (تورات)- فصل 12


88/12/6
12:10 صبح

تاریخ زبان شناسی- قرن17 و 18-بخش اول

بدست دو سوسول در دسته خلاصه کتب زبان شناسی

In the name of God

 

History of linguistics By Lepschy

CH.II. The early modern period By Raffaelo Simone (p.149-156)

 

In 17th and 18th century, in addition to grammarians, scholars, men of letters and word collectors, philosophers and scientists paid attention to language and languages.

As Chomsky mention in his book "Cartesian Linguistics", themes like mind/body debate, the problem of creativity, the man/animal/machine relation, etc. were the questions under study in that era.

In 17th century base on Genesis, they believed in the divine origin of language. (Adam"s creation of language and the history of Tower of Babel*). This issue results in long discussions on the nature of the primeval or Adamic language, in the attempt to define the characteristics of human language as opposed to the language of the angles, to the dispute on the divine or human origin of language.

These arguments also brings under consideration the question of the arbitrary or natural character of language and signs.

In these two centuries the linguistic analysis of the philosophers of the time focused on the relation between language and knowledge, between language and logic and between language and thought. For example, Descartes in his famous letters to Mersenne traces the "ideal" way reason could be linked to language.

Also in the empiricist tradition, language appears as the most powerful means for acquiring and transmitting cognition and knowledge.

Some attempts started to compare the cognitive abilities of man and animals, to study of the ability of automata to simulate intelligent human behavior, and to examine the linguistic potential of animals and machines.

One the very important subjects of linguistic thought in 17th century, was the belief on the intrinsic imperfection of language. This issue results in a reaction to purify language.

In 18th century the question of the origin of language, base on empirical data was under consideration and this issue is one of the manifestations of the widespread interest in the birth of culture, in the archaeology of human knowledge, and it is intertwined with the birth of anthropology.

Base on the concept of a double order of grammars, which was central to those centuries" linguistic thought, the distinguish between "universal grammar" and "particular grammar" was introduced.

There was two different point of view about language change those days. One view believed in the effect of element of whim in changes, and the other view was explained on the basis of the radically arbitrary character of languages which are by their nature liable to change.

In general we can pursue two lines of linguistic thought in 17th & 18th centuries:

1)      a "Higher" one: which is especially dedicated to global, philosophical and speculate considerations.

2)      a "Lower" one: which consists on specific and factual analysis, aimed principally at teaching, on collections or accumulations of data, on lists often daring etymologies, complicated hypotheses on the origin and kinship of language, etc.

These two lines rarely in general but sometimes in the works of Leibniz cross together. These lines of inquiry not only show the evolution of a ceaseless reflection on language but also they give the birth to methodological perspectives which later developed in the 19th century. 


88/11/30
1:57 عصر

تاریخ زبان شناسی- جلسه ی اول

بدست دو سوسول در دسته گزارش کلاس

بسمه تعالی

علاقه مندان می توانند نسخه ی word  متن جلسه ی اول تاریخ زبان شناسی که توسط دکتر احمدرضا لطفی تدریس شده را از لینک زیر دریافت کنند:

http://lamhe.persiangig.com/Hist-ling1.doc


88/3/7
8:15 عصر

زبان های آریایی

بدست دو سوسول در دسته نسب شناسی زبان های دنیا

بسمه تعالی

 

از روزگاری که انسان امروز شواهدی از آن در دست دارد، همواره ملت های مختلفی با زبان های مختلف وجود داشته اند، به این معنا که ملت های مختلف واژه های مختلفی را برای نامیدن مقولات یکسان به کار می برده اند. اما حتی درشرایطی که اقوام مختلف به زبان هایی کاملا متفاوت سخن می گویند، آنچنانکه که امروز آنقدر تفاوت میان زبان آنها وسیع است که زبان یکدیگر را نمی فهمند، اغلب به سادگی می توان نشان داد که زمانی تمامی آنها به یک زبان واحد سخن می گفته اند. 
بدین گونه است که در میان واژه های اصلی چند زبان به گونه های مشابهی می رسیم که در آغاز  یکی بوده اند. بطور مثال آنچه در انگلیسی night  نامیده می شود، در زبان آلمانی nacht، در لاتین noct و در یونانی nykt است و وقتی چنین شباهت هایی را در تعداد زیادی از واژه های دیگر مشاهده می کنیم، تردید نمی کنیم که تمام این زبان ها زمانی تنها یک زبان بوده اند.
با انجام چنین مقایسه ای مابین بسیاری از زبان ها، می توانیم ملل اصلی جهان را در قالب چند گروه بزرگ دسته بندی کنیم. هر یک از این گروه ها امروزه چندین ملت را دربرمی گیرند که به چند زبان سخن می گویند لیکن زمانی همه ی آنها یک قوم بوده اند و به یک زبان سخن می گفته اند.
در اینجا ما به بررسی اقوامی که زمانی در اروپا ساکن بوده اند می پردازیم و نیز به اقوامی از آسیا و افریقا که تاریخ آنها همواره با اروپائیان آمیخته بوده است. بر این اساس این اقوام به سه گروه بسیار بزرگ تقسیم می شوند: اقوام آریایی (Aryan)، اقوام سامی (Semitic) و دسته ی سوم شامل اقوامی که به هیچ یک از این دو گروه تعلق ندارند.  

 دسته ای از اقوامی که اکثر ملل اروپایی از آغاز تاریخ معتبر به آن متعلق بوده اند، به طور کلی دسته ی آریایی نامیده می شود.
تقریبا تمامی زبان هایی که در حال حاضر در اروپا و در دیگر سرزمین هایی که اروپائیان ساکن بوده اند رایج است، و نیز زبان هایی که در بخش وسیعی از آسیا تکلم می شود زمانی همه یک زبان بوده اند. 
مردمی که به این زبان باستانی آریایی سخن می گفتند زمانی همگی در قسمت های میانی آسیا زندگی می کردند و پیش از آنکه آغاز به مهاجرت کنند و به سوی مقاصد مختلف پراکنده شوند، بسیاری از هنرهای مهم و سودمند را اختراع کرده و عقاید مذهبی و حتی تجربه ی حکومت و قانونمداری داشتند. ما از جایی این حقیقت را می دانیم که بسیاری از کلمات اصلی مرتبط با این موضوعات هنوز هم در همه یا اکثر زبان های آریایی یکسان هستند.
اما زمان بسیار دوری قبل از اینکه نوشتن تاریخ آغاز شود این نیاکان آغاز به ترک مسکن قدیمی خود کرده، برخی به سمت غرب و برخی به سمت جنوب شرقی رهسپار شدند.
آن دسته از مهاجرینی که به سمت جنوب شرقی رهسپار شدند در ایران (Persia) و هند شمالی سکنی گزیدند. زبان باستانی هند شمالی، یعنی سانسکریت، کمتر از دیگر زبان ها نسبت به صورت اولیه ی زبان مشترک آریایی دستخوش تغییر شد.
دیگر اقوام آریایی به سمت غرب رفتند، در اروپا و در نزدیک ترین قسمت های اسیا به اروپا ساکن شدند. و بعدها از اروپا افرادی رهسپار امریکا و استرالیا شده و مسکن و  مستعمراتی را تشکیل دادند. حتی در این نواحی هم هنوز زبان مهاجرین اروپایی حفظ شده است.    

تعقیب ردپای واژه های پدر و برادر در زبان های آریایی:

سانسکریت     لاتین     یونانی    انگلیسی   فارسی   

      pedar      father      pater       pater        pitar     

baradar     brother    phrater   frater     bhratar


88/2/22
3:48 عصر

ریشه ی واژه ی « جی »

بدست دو سوسول در دسته ریشه شناسی واژه

بسمه تعالی

 

واژه ی جی برای اهالی شهر اصفهان واژه ی آشنایی است. منطقه ای از شهر به این نام خوانده می شود و برخی از اصفهان شناسان معتقد به شکل گیری هسته ی اولیه ی شهر در این منطقه هستند. 
بنابر گفته ی دکتر جعفری زند، استاد باستان شناسی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران، در عهد ساسانیان، نام حیوانات مفید را بر شهرها اطلاق می کردند و لذا اصفهان امروزی را، گابه ( گاوی) یا گاوه می نامیدند. البته گاهی کل منطقه ی اصفهان را هم گاوی می نامیدند.
حتی هنوز هم گاهی مشاهده می شود که در لهجه ی اصفهانی، گاو را گاب تلفظ می کنند.
واژه ی جی معرب کلمه ی گاوی است.
در این میان نام گاوخونی هنوز باقی مانده است؛ هونی به معنی آبگیر بوده و گاوخونی، تالاب گاوی معنا می شود.